المیـرای من!
دوستت دارم ، حتی اگر به چشمان خیسم بخندی
و بی خیال این باشی که دلم شکسته است ...
دوستت دارم ، حتی اگر دلت سنگ باشد ،
حتی اگر هیچ احساسی بر من نداشته باشی ......
با اینکه میدانم در دلت یک دنیا محبت است ......
و احساست مثل آب پاک و زلال است ...
عزیزم باور کن به تو نیاز دارم ،
منی که قلبی ویرانه دارم و دلی سوخته ،
منی که ساحل دریای دلم طوفانی است ......
و امواج غم و غصه در دلم زیر و رو می شود
نیاز به تو دارم که قلبم رابا محبت و عشقت صفا دهی ،
دل سوخته ام را با عشقت جان بدهی
و ساحل دریای دلم راآرامتر از همیشه کنی...
عزیزم مرا باور داشته باش ،
حتی برای یک لحظه هم که شده ....
قلب مرا با تمام وجودت حس کن ...
بیا تا تنهایی دوباره به ویرانه دلم نیامده است !
تا تنهایی قاب خالی و بدون عکسش را ،
در طاقچه قلبم نگذاشته است .....
تو بیا و قاب زیبای عکست را درآنجا بگذار !
بیا در قلبم باصدای مهربانت بگو درد دلت را به من ...
و با فریاد اسم مرا صدا کن و بگو من میتوانم خوشبختت کنم ...
تا سکوت تلخی که مدتهاست اعماق قلبم را فرا گرفته است
و قلبم را غم زده کرده است شکسته شود !
قلبم را پر از محبت و عشق و صفای خودت کن !
بگذار آن خونی که در رگهای خشک من جاری می شود
خون توباشد و بگذار آن وجود من وجود تو نیز باشد ....
عزیزم اینک که می نویسم دوستت دارم ،
چشمانم خیس است ،
به خدا خیس است ،
به خدا خیس است ،
به خدا خیس است ،
پس چشمان خیس مرا باور کن ،
و به من بگو میتوانم خوشبختت کنم ...
با آهنگ دلنشین عشق و با یاد تو و با عشق به قلب تو
با چشمانی خیس و قلبی پر از امید اگر نخندی
واگر بی خیال این دل عاشق من نباشی،
می نویسم که دوستت دارم ....
این بار نه از حفظ می گویم و نه تکرار می کنم ،
این بار برای آخرین بار میگویم این جمله را !!!!
چونکه دوست داشتن به عمل است نه به گفتن!
پس برای آخرین بار میگویم که مرا بفهمی .....
و قلب شکسته و عاشق مرا باور داشته باشی .....
تا ابد عاشقانه دوستت دارم ......