سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیزده سال مجنون المیرا

 
 

   کاش قلبم درد پنهانی نداشت چهره ام رنگ پریشانی نداشت کاش برگهای آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت کاش می شد راه عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت

گلدان روی میز تنها 2 شاخه گل رز خشک شده دارد

یادت هست؟! اولین باری که شاخه رز سرخی به من دادی نمی دانستم چرا، اما دومین شاخه رز سرخی که هدیه دادی فهمیدم چرا...

و حالا مدت هاست که تنها این دو شاخه خشک شده مهمان گلدان قلبم شده اند........ یادش بخیر .....

 

المیرا جان!

درست یک سال پیش وقتی که هر روز جلوی چشمام میشستی و زار و زار گریه می کردی و منم با دیدن این صحنه ها داشتم نم نمک خرد میشدم و مونده بودم که چطوری بهت بگم که المیرا ! یادت باشه که اگه یه روزی یه نفری که آدم فکر می کنه که بدون اون نمی تونه زندگی کنه ، از زندگی آدم بره بیرون ، ممکنه یه کسی جاشو بگیره که عشق و علاقه اش به آدم اونقدر زیاده که خیلی خیلی زود اونی که بخاطرش داری گریه می کنی فراموش میشه!

درست یک سال پیش وقتی که مونده بودم ، توی این وضعیت چطوری سکوت کنم و بهت نگم که دوستت دارم ، فکر نوشتن حرفهای دلم توی یه دفتری که هر وقت هر کسی که دوست داشت بتونه اونو بخونه زد به سرم ، تا حداقل یکمی دلم آروم بگیره. و اینجوری بود که به عشق المیرا درست یکسال پیش در چنین روزی برای اولین بار آپ شد!

شاید فکرش رو هم نمیکردم که تو اینقدر زود یکی از بازدید کننده های اون باشی ولی قسمت ....

شاید توی اون روزهایی که داشتم با ذوق و شوق برای اولین بار دفتر دلمو برای تو و میلیونها نفر دیگه باز میکردم ، حتی فکرش رو هم نمی کردم که همونطوری که اگه یه روزی یه نفری که آدم فکر می کنه که بدون اون نمی تونه زندگی کنه ، از زندگی آدم بره بیرون و ممکنه یه کسی جاشو بگیره که عشق و علاقه اش به آدم اونقدر زیاد باشه که خیلی خیلی زود اونی که بخاطرش داری گریه می کنی فراموش میشه ، اون فردی که مسبب اون فراموشی شده هم خودش یه روز فراموش میشه! حتی زودتر از .....

من! منی که تمام خواب و غذامو زندگیم شده بود المیرا هم فراموش شدم!

من که هیچ ! حتی اونی که جای منو گرفت هم فراموش شد !

ولی برای من مهم اینه که من و نام من و یاد من تا ابد روی تو و اسم تو و یاد تو حک شده ، چون خودتم خوب میدونی که اگه هزاران سال دیگه هم عمر کنی دیگه هیچ کسی رو نمی تونی پیدا کنی که تو رو اونقدری که من دوست داشتم ، دوست داشته باشه!

و این یعنی همون اشتباه من! یعنی یک عشق واقعی! چون شرط دل دادن دل گرفتنه وگرنه یکی بیدل می مونه و یکی دو دل! و اینطور بود که من شدم بیقرار و بیدل و تو شدی دو دل! و از قدیم هم که گفتن آدم همیشه به کسی میرسه که دوستش داره ، نه کسی که عاشقشه! شاید اگه من این اشتباه رو نمی کردم و بجای اینکه عاشقت بشم ، دوستت داشتم الآن....







بازدیدهای امروز: 2  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 4422  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «