سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیزده سال مجنون المیرا

 
 

 

به یاد روزهای المیرا ....

میدونم همه اش بهونه اس

یه دروغ تازه داری

بذار دردامو بگم بهت

حالا که دوستم نداری !

به سرم بلا آوردی

منو از ریشه سوزوندی

تازه جون گرفته بودم

رفتی و پیشم نموندی

بذار این شبای آخر

که برات ترانه میگم

بدونی که ضربه خوردم

حالا یه آدم دیگم

تو منو میخواستی اما

به غریبه دل سپردی

خب دیگه دوستم نداشتی

چرا آبرومو بردی

میدونم دیگه نمیخوای عشقمو

آروم آروم دارم از یادت میرم

به خدا قسم فقط میخوام بدونی

بی تو و چشمای نازت میمیرم

چطور دلت اومد بشکنی قلبمو بری از پیش من

مگه من نبودم که واست می مردم؟

وقتی نبودی غم تو رو میخوردم؟؟

 

اگه خاطر خواهی نمیخوام خاطرتو

چه کارهایی که نکردم من به خاطر تو

من به خاطر تو شدم دیوونه ، بی خونه

فکر کردی مهرسام تا تو رو داره دیوونه می مونه؟؟

آخه کدوم آدم عاقلی نگاه می کنی

که تو نبودتم مثل یه دیوونه بخونه؟

غر و غر کنه که واسم چه آدم دیگه ای؟

من تو رو میخوام که تو هم تو یه عالم دیگه ای!

یه آدم دیگه ای توی زندگیت هست

تو زندگیت من چه نقشی داشتم؟

من با دور و بری هات چه فرقی داشتم؟

من دوستت ندارم و یه وقتی داشتم !

****************************************

گناه من شاید این بود که تمام رؤیاهایم را از کوچه‌های زندگی گرفتم و به آغوش دختری سپردم که ماندنی نبود هر چند آغاز راه را دشوار دیدم اما دل سپردم و رها شدم در قلبی که تنها زمزمه‌اش نتوانستن بود دلم به حال دلتنگیهایش سوخت خواستم شکسته های دلش را بند بزنم ولی...دلم شکست . نگاهش کردم آری گناه من شاید دل باختن به آن نگاه بود و قدم زدن با دختری که عشق را شایسته‌ی تلاش و خواستن نمی‌دانست تا اینکه یک روز رفتن را بهانه کرد...
...و من هنوز هم عاشقم!!! او می داند و باز می رود................!!!!!!

****************************************

تویی که میگی یک دوست معمولی میخوای ! یادت باشه که....

دوست معمولی هیچگاه نمیتواند گریه تورا ببیند،

دوست واقعی شانه هایش از گریه تو تر خواهد بود

 

دوست معمولی اسم کوچک والدین تو را نمیداند،

دوست واقعی شاید تلفن آنها را جایی نوشته باشد

 

دوست معمولی یک جعبه شکلات برای مهمانی تو می آورد،

دوست واقعی زودتر به کمک تو می آید و تا دیر وقت برای تمیز کردن میماند


دوست معمولی از دیر تماس گرفتن تو دلگیر و ناراحت میشود،

دوست واقعی میپرسد چرا نتوانستی زودتر تماس بگیری

 

دوست معمولی دوست دارد به مشکلات تو گوش کند،

دوست واقعی سعی در حل آنها میکند

 

دوست معمولی مانند یک مهمان عمل میکند و منتظر میماند تا از او پذیرایی کنی،

دوست واقعی به سوی یخچال رفته و از خود پذیرایی میکند

 

دوست معمولی می پندارد که دوستی شما بعد از یک مرافعه تمام می شود،

دوست واقعی میداند که بعد از یک مرافعه دوستی محکمتر میشود

 

و ... بالاخره


دوست واقعی کسی است که وقتی همه تو را ترک کرده اند،

                                           با تو ... می مونه!!!

****************************************

تویی که خیلی چیزا رو زود فراموش میکنی!

ای کاش یادت بود که درست یکسال پیش

یکی از بهترین روزهای زندگیم بود!

****************************************

دوست گرامی! خواهشمند است در

نظر سنجی وبلاگ شرکت کنید!

باتشکر







بازدیدهای امروز: 6  بازدید

بازدیدهای دیروز:0  بازدید

مجموع بازدیدها: 4426  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «